سخن پيامبر اسلام است كه «الإسلام يَعْلُوا و لايُعْلي عليه؛ اسلام هميشه برتر و پویاست و هيچ آييني بر آن برتری نخواهد یافت.» تاريخ شاهد است كه اسلام از نخستين روزهاي پيدايش و ظهورش با مشكلات و چالشهای بسیاری روبهرو بوده است. از عهد اول تاريخ اسلام تا به امروز، طوفانها و تندبادهای شدیدی برای نابودی آن برخاسته و توطئههای پیچیده و تهاجمهای سختی علیه آن بهراهافتاده است؛ چنانکه پيشبينيها از سپري شدن روزگار این دين حكايت ميكرد، اما طبق وعدة خداوند سبحان: وَاللهُ غَالِبٌ عَليٰ أَمْرِهِ وَ لـٰكِّنَ أَكْثَرَ الْنَّاسِ لَايَعْلَمُوْنَ(يوسف:۲۱)؛ خداوند بر كارش تواناست، ولى بيشتر مردم نمىدانند.» ارادة الهي بر این استوار شد كه اسلام با وجود نشيبوفرازهاي تاريخی و برخاستن طوفان فتنهها و امواج مخالفتها، بر تارك گيتي بدرخشد و جهان را منوّر سازد.
بيگمان آنچه تحت عنوان بيداري اسلامي و بهار عربی در جهان اتفاق افتاده و در جريان است، برهان روشني بر حقانيت دين اسلام و بیانگر اين واقعيت است كه ابرهاي متراكم نميتوانند برای هميشه بر چهرة خورشيد حقيقت حجاب بیندازند و جهان را از پرتو آن محروم کنند. سران باطل فکر میکنند که همه چيز طبق خواستهها و با دخالت آنها پيش ميرود، اما حق و حقیقت همواره در پرتو عنایات الهی و تلاش و مجاهدت انسانهای مخلص و تودههای آگاه و بیدار پیش رفته است.
در تاريخ معاصر سرزمینهای اسلامی، بيشترين تلاشها برای اسلامستيزی در جهان عرب صورت گرفت، و از ميان کشورهای عربی بيشترين فعاليتها در مصر متمرکز شد. خبرگان باطل به يقين ميدانستند كه مصر قطب علمي و مركز فرهنگي و خاستگاه فكر و انديشه در دنیای عرب است و بر ساير نقاط جهان اسلام تأثيرگذار است؛ ازاينرو به اشكال گوناگون در این سرزمين به فعاليت پرداختند و با ترفندهاي مختلف و با شعارهای فریبنده، بهترين جوانان مصر را انتخاب و اغفال کرده و بهعنوان مهرههاي خويش از آنها کار گرفتند. طه حسين را كه از نوابغ روزگار و حافظ قرآن بود و از دل الازهر بيرون آمده بود، با برنامهریزی و نيرنگ به فرانسه بردند و چنان شستشوي مغزي دادند كه سرانجام داعي و مبلّغ فرهنگ و تمدن غرب شد و به نام تحقيق و پژوهش و فعاليتهاي ادبي و فرهنگي، حقايق ديني را مورد هجمه قرار داد. قاسم امين كه به نام قهرمان آزادي زن معروف است، جواني نابغه از دانشآموختگان دارالعلوم قاهره بود كه او را نيز به فرانسه بردند و با افكار غربی به مصر بازگرداندند تا به نام آزادي زن، كانون خانواده را متلاشي و بيبندوباري را در جامعه نهادينه كنند. شخص دیگری به نام محمود ابوريّه تحت تأثیر تفکرات اعتزالی و استشراقی به ایجاد شک و تردید در سنّت نبوی و شخصیت حاملان آن پرداخت و استدلال از سنّت نبوی را بياعتبار خواند. دنلوب انگليسي كه از طرف دولت بريتانيا به مصر اعزام شده بود، به صراحت اعلام كرد: من به مصر آمدهام تا با سه چيز مبارزه و آنها را بياعتبار کنم: ۱٫ قرآن، ۲٫ كعبه، ۳٫ خانوادة مسلمان. دعوتگران فراماسونري نيز فرصت را مغتنم شمرده و در جهت تحريف و مسخ ارزشها از هيچ كوششي فروگذار نكردند.
از سوی دیگر جمال عبدالناصر پرچم ناسیونالسیم عربی را بلند کرد و با افتخار اعلام نمود: «نحن أبناء فرعون؛ ما فرزندان فرعون هستيم.» در برخی سرزمینهای دیگر عربی نیز تربيتيافتگان حزب بعث و شاگردان ميشل عفلق مسيحي شعار دادند: «نؤمن بالبعث رباً لا مثل له، و بالعروبة ديناً لامثال لها؛ حزب بعث رب ما و عربيت دين ماست و هيچ چيزی با ايندو برابري نميكند.» نظاميان مستبد و وابسته به غرب نیز بيش از نیم قرن بر ملت مصر حکم راندند و با اسلامخواهی سر ستیز داشتند. در این دههها بسیاری از عالمان دين، داعیان دلسوز، فعالان دعوت اسلامی و انديشمندان غيور، به زندان افتادند و تحت شکنجههای سخت قرار گرفتند. عدهای تبعید و برخی مجبور به جلای وطن شدند و شماری نیز به شهادت رسیدند. بااينهمه، بندگان مخلصِ الله در بحبوحة مشكلات و در كوران سختیها و خشونتهای پیدا و پنهان، به فعاليت پرداختند و هر فرصتي را در خدمت به دین و ملت مغتنم شمردند و به وعدههاي الهي و نصرتهاي پروردگار يقين كردند و هرگز يأس و نااميدي را به خود راه ندادند تا اينكه سرانجام لطف و قدرت الهي به شكل تحولات اخير تبلور يافت و بساط حاكمان پوشالي و خودكامه برچيده شد و بيرق حقطلبی و عدالتخواهی به اهتزاز درآمد.
امّا بايد دانست كه تحصيل يك چيز آنقدر سخت و طاقتفرسا نيست كه صيانت و نگهداري از آن سخت و مشكل است. در تاريخ انقلابها آنچه پيوسته موجب دغدغة خاطر است اینكه بعد از پيروزي انقلاب معمولاً دو آفت تلاشها و هزینههایی را که برای به ثمر نشستن انقلاب صرف شده است به هدر میدهد:
۱٫ زمانی که زمام كار به دست كساني بیفتد كه از اهداف و حقیقت انقلاب بيگانه بوده و جز شعار دادن و فرصتطلبی كار ديگری نکرده و نمیکنند.
۲٫ اگرچه صاحبان اصلي انقلاب نمیگذارند کسان دیگری انقلابشان را مصادره و از مسير اصلي منحرف کنند، اما چه بسا خودشان دير يا زود دچار انحراف و دستخوش تغيير میشوند و بهجاي ارضاي مردم، به ارضای خويش میپردازند، و بهجاي خدمت به مردم، خدمت به خود و منافع حزب و جناح خود را مقدم میدانند، و به بهانة خدمت، پستها و مناصب مهم و کلیدی را اشغال كرده و در جمع كردن مال و ثروت و خدمت به نزديكان و متملقان دمي فروگزار نمیكنند، و اگر خدمت ناچيزی برای ملت انجام دهند، چنان طبل تبليغاتیشان را به صدا درمیآوردند كه گوش فلک را کر و زمین و زمان را یكي میکنند. چنین انقلابيونِ فراموشكار و عهدشكنی، اگرچه به پست و ثروت و شهرت دست میيابند، امّا محبوبيت خويش را از دست داده و نزد مردم منفور میشوند و با وجود تبليغات پرهزينه نمیتوانند بار دیگر اعتماد مردم را بهسوي خود جلب کنند. بديهي است كه چنين كساني از خشم و عقاب پروردگار جهان نيز در امان نخواهند بود.
بهراستي كه طلايهداران انقلابهای اخیر و متولیان بهار عربی و كساني كه مردم به آنها اعتماد کرده و رأی دادهاند، اینک در امتحان سختی قرار دارند. در چنین شرايطی، از يك سو ویروس نفاق و دورویي فعال میشود، و از سوی ديگر بدخواهان و دشمنان دست به کارشکنی و توطئه ميزنند تا اثبات كنند که این انقلابها با اسلامخواهی و عدالتطلبی میانهای ندارد و باید دين و دینداران از صحنة سياست و اجتماع و اقتصاد كنار بروند؛ زیرا بهزعم آنان ترقي و پيشرفت فقط در ساية سكولاريسم ممکن است. از طرفي تودههای مؤمن و بسیاری از مردم دنیا، بيصبرانه منتظرند تا ببینند دولتمردان جديد چه شيوهای را در عرصة حکومتداری اتخاذ میکنند، چگونه عدالت را اجرا خواهند کرد، با اقليتها چگونه رفتار خواهند كرد، ارتباط با دولتها و قدرتهای جهان را چگونه شكل خواهند داد، نسبت به مسائل جهان اسلام و امت اسلامی چه رویکردی خواهند داشت، در راستای همکاری و اتحاد بیشتر كشورهاي اسلامي چه گامهایی بر خواهند داشت، براي حل مشکلات اقتصادي و معیشتی مردم و تأمین آزادی و امنیت چه سیاستهایی را پیش خواهند گرفت، و… .
بههرحال در اين خصوص پرسشها و انتظارات بسياری وجود دارد و دوست و دشمن و رفيق و رقيب منتظرند تا ببينند چه پيش خواهد آمد، و کاستیها و خلأهایی را كه مدتها وجود داشته و مردم از آنها رنج بردهاند، رجال و دولتمردان جدید چگونه پر خواهند كرد. از سویی هیچ چیز از چشم رسانهها و تحلیلگران و از قلم تاریخنویسان مخفی نمیماند و خوب و بد اين مقطع حساس از تاريخ براي آيندگان ثبت و ضبط خواهد شد. پس مسئوليت همه بهویژه رهبران و دولتمردان بسيار خطير است و داعيان و علماي دين و اقشار مختلف نیز وظایف سنگينی برعهده دارند. انتظار ميرود كه همگي با استعانت از الله بزرگ و برتر به وظايف خويش عمل نمايند. [وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ المُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ](توبه:۱۰۵)؛ و بگو عمل كنيد كه خداوند عمل شما را خواهد ديد و [همچنين] رسول او و مؤمنان [خواهند ديد]؛ و بهسوى داناى پنهان و پيدا برگردانده خواهيد شد، آنگاه شما را از [حقيقت] آنچه مىكرديد، خبر مىدهد.»